وقفه 4 ساله ای که با رفتن به دانشگاه آغاز شد سرآغاز جدایی من و نوشتن بود!.

می شد تعادل ایجاد کرد، می شد چند بعدی تر بود، می شد خیلی از اتفاقات همزمان با رفتن به دانشگاه شکل بگیرد، خواندن، نوشتن، موسیقی، زبان، مهارت های سخت و نرم و. که البته ایمان دارم هنوز هم دیر نشده و می شود این معادله ی نه چندان پیچیده ی توازن در زندگی را حل کرد. می خواهم بنویسم پس از چهارسال دوری از قلم، وبلاگ، دفترچه ای که مدت ها خاک خورد. نوشتن باعث می شود تو هرروز سعی کنی از دیروزت بهتر باشی. هر روز سواد و مهارت هایت فزونی یابد، هر روز بتوانی بفهمی کجای این جهان ایستاده ای، بتوانی با ادم های خوش فکر و عمیق ارتباط برقرار کنی، شاید برای ادم درونگرایی مثل من نوشتن خیلی لذت بخش تر و مفیدتر از صحبت کردن باشد. جایی که حرف نمی تواند منظور اضلی ات را برساند یا گوش شنوا کم است.

می خواهم بنویسم.


پی نوشت: هر پنج شنبه طبق قولی که اینجا می دهم یک پست در وبلاگ خواهیم داشت .:)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها